حنانه حنانه ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

حنانه عسل مامان و بابا

شعار جدید حنانه... دردا ! تااتا !

بعد از شعار (دردا : دریا) حالا حنانه خانم تمام فکرش رو متمرکز کرده به تاب بازی. از خواب بیدار نشده در رو نشون میده و میگه: بابایی تاااتا و حتی وقتی صدای باباش رو از پشت تلفن می شنوه باز هم بلند بلند شعار معروفش رو سر میده. چند شب پیش هم که بابایی قول داده بود با هم رفتیم شهر بازی و کلی بازی کرد از اونجایی که مهر ماه شروع شده و وسط هفته هم رفته بودیم پارک خیلی خلوت بود و به قول بابایی پارک خصوصی شده بود  برای حنانه خانم اما موقع اومدن با گریه تاب می خواست و حتی با بستنی هم آروم نشد. تابی هم که تو خونه داشت دیگه براش کوچیکه فکر کنم بابایی باید به فکر یه تاب بزرگتر باشه   ...
5 مهر 1391

حنانه و آخرین روزهای تابستانی ...

پیشاپیش سلام به ماه مهر به مدرسه و سلام به پاییز. اومدن فصل پاییز همیشه با شادی و شور خاصی همراه. آماده کردن کیف و کتاب و... .جالب تو این هیاهو و شلوغی آدم و مخصوصا بچه ها خیلی یاد این نمی افتن که طبیعت داره به خواب میره و برگ ریزان شروع میشه! روز های آخر تابستون هم به دلیل باز شدن مدارس همیشه شلوغ و مردم دارن از آخرین روزهای تعطیلات و البته آخرین روزهای گرم سال استفاده می کنن و به مسافرت و تفریح می پردازن. ما هم از این موضوع مستثنی نبودیم و جمعه 24 شهریور همراه  آقاجون اینا و دایی ها وخاله ها حنانه رفتیم سرچشمه محلات. جای دیدنی که ارزش یکبار دیدن رو داره  حنانه خانم که تو ماشین خوابش برده بود به محض شنیدن صدای آب بیدار شد و ...
5 مهر 1391
1